رفتار درمانی دیالکتیکی

نویسنده
تاریخ انتشار
29 دسامبر 2017
تعداد بازدید
1542 بازدید
رایگان
دانلود این فایل فقط برای اعضا سایت فعال می باشد

رفتار درمانی دیالکتیکی: دانلود رایگان مبانی نظری رفتار درمانی دیالکتیکی در قالب ۱۲ صفحه فایل WORD

برای دانلود فایل همین مطالب منوی خرید و دانلود را از همین صفحه کلیک کنید.

درمان‌های موج سوم

از دوران پیدایش دانش روان‌شناسی و در ارتباط با بیماری‌ها و اختلالات رفتاری سه دیدگاه اصلی و فراگیر مطرح گردیده است (قهاری، ۱۳۹۳).

الف – دیدگاه روانکاوی با تأکید بر جنبه‌های پویایی روان و پیگیری مسائل در اعماق ضمیر ناخودآگاه بشر.

ب – در دیدگاه دوم رفتارگرایی که در مقابل روان‌کاوی بود به شدت هر آنچه مربوط به ناخودآگاه بود، مورد انکار واقع شد و مطالعات فقط بر رفتار انسان متمرکز گردید. در دیدگاه عینی حتی ذهن و کنش‌ها و محتوای آن به‌عنوان جعبه سیاهی مطرح گردید که باید از ورود به آن اجتناب شود.

ج – دیدگاه سوم (شناختی رفتاری) که به‌نوعی در تقابل با دیدگاه‌های اول و دوم بود (لی هی، ۱۹۸۷) سعی در نزدیک شدن به ذهن و فرایندهای آن را داشت، ناهشیار را نپذیرفت و تأکید بر سطح آگاه ذهن نمود (بک[۱]، ۱۹۸۳). سطوح مربوط به ناهشیار را به‌عنوان حافظه پنهان موردتوجه قرار داد. در این دیدگاه سعی در تمرکز بر رفتار و علائم شد (دیدگاه رفتارگرایی) درحالی‌که ریشه آن را در نظام‌های پردازش اطلاعات در ذهن می‌دانست (بک، ۱۹۸۳؛ به نقل از یونسی و رحیمیان بوگر، ۱۳۸۷). بنابراین می‌توان با بررسی و پیگیری تصورات فرد می‌توان به سطوح غیرقابل‌دسترس ذهن و تا حدی به سمت نیمه هشیار نزدیک شد (به نقل از یونسی و رحیمیان بوگر، ۱۳۸۷).

درمان‌های موج سوم تلفیقی از رفتاردرمانی شناختی سنتی با سنت‌های معنوی شرقی، ازجمله فنون مراقبه و تفکر نظاره‌گری که هایز[۲] و همکاران از آن را به‌عنوان موج سوم رفتاردرمانی یاد می‌کنند که از اوایل دهه ۱۹۹۰شروع شد و بر آگاهی و پذیرش لحظه تأکید می‌کند (کارداسیتو[۳]، ۲۰۰۵؛ به نقل از سهرابی، ۱۳۹۴).

روان‌درمانی‌های مبتنی بر پذیرش و ذهن آگاهی (درمان‌های موج سوم) شامل درمان  مبتنی بر پذیرش و تعهد[۴] (ACT)، رفتاردرمانی دیالکتیکی[۵](DBT)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی[۶](MBCT)، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی[۷](MBSR)، فعال‌سازی رفتاری[۸] (BA)، روان‌درمانی تحلیلی تابعی[۹](FAP)، زوج‌درمانی رفتاری تلفیقی[۱۰] (IBCT)، سیستم تحلیل رفتاری شناختی[۱۱](CBASP) و طرح‌واره درمانی[۱۲](ST) است (سهرابی، ۱۳۹۴).

رفتاردرمانی دیالکتیکی:

رفتاردرمانی دیالکتیکی حاصل تکامل درمان‌های رفتاری است که در طی چندین دهه متحول شده‌اند. برخي از رفتارگرايان، رشد و شكل‌گيري رفتاردرمانی را در اصطلاح سه نسلي تبيين كرده‌اند.

الف-اولين فصل از رفتاردرمانی كه تا سال‌های ۶۰-۱۹۵۰ وجود داشت كه شامل فنوني مانند كنترل محرك، تقويت و تنبیه، رويارويي و الگوگيري بود. تأکید اين فنون بر دست‌کاری و كنترل متغيرهاي محيطي براي تغييرات رفتاري بود.

ب-دومين نسل از رفتاردرمانی در اواسط دهه ۱۹۵۰ پديد آمد، كه در آن به نقش عدم متغيرهاي شناختي در بروز مشكلات رفتاري توجه شد. درمانگران پيرو نسل دوم رفتاردرمانی بر اين باور بودند كه اصلاح و بازسازي شناختي هم‌سو با فنون رفتاري مي‌تواند به تغييراتي در رفتار فرد منتهي شود.

ج-سومين نسل از رفتاردرمانی در دهه ۱۹۹۰ پديدار شد كه از آن به‌عنوان موج سوم[۱۳] رفتاردرمانی ياد مي‌شود که عبارت است از آماده سازی بیماران برای پذیرش فعالانه درد، پریشانی و رنج به عنوان  جنبه‌هاي غیرقابل‌اجتناب زندگي و درعین‌حال تغيير جنبه‌هاي قابل تغيیر. موضوعاتی که در رفتار درمانی نسل سوم مطرح هستند عبارتند از ذهن آگاهی ، پذیرش ، توجه به ارزش ها ، معنا و اهداف زندکی (اسپیگر و گواورمونت[۱۴] ، ۲۰۱۰ ؛ به نقل از قهاري،۱۳۹۳).

رفتاردرمانی ديالكتيكي، رويكردي شناختي-رفتاري است كه توسط لينهان[۱۵] در سال ۱۹۹۳، به‌طور اختصاصی براي درمان اختلال شخصيت مرزي ابداع شد. آموزش مهارت­های روانی اجتماعی بخش مهمی از این شیوه درمان می‌باشد ( مک کی ، وود ، و برنتلی[۱۶]،۱۳۹۱). رفتاردرمانی دیالکتیکی نوعی درمان رفتاری مبتنی بر ذهن آگاهی است که توازنی را بین استفاده از فنون تغییر و پذیرش برقرار می‌سازد. در چارچوب رفتاردرمانی دیالکتیکی تنظیم هیجان به شرح زیر مفهوم‌سازی شده است: مجموعه‌ای از مهارت‌های انطباقی و ازجمله شناسایی هیجان­ها، درک هیجان­ها، کنترل رفتارهای تکانه‌ای و استفاده از راهبردهای انطباقی در موقعیت­های مربوطه جهت تنظیم پاسخ­های هیجانی به‌منظور یاری‌دادن بیماران در جهت غلبه بر ترس خود و اجتناب از هیجان‌ها و نیز افزایش قدرت پذیرش تجارب هیجانی (لی هی، تیرچ و ناپولیتانو، ۲۰۱۱).

رفتاردرمانی دیالکتیکی، ۴ دسته مهارت بنیادین را آموزش مي‌دهد كه با استفاده از آن‌ها، هم مي‌توان شدت هيجان‌ها را كاهش داد و هم اينكه در مواقع بحراني، تعادل هيجاني را حفظ كرد که این مهارت­ها شامل: ۱-مهارت ذهن آگاهی، ۲-تحمل پریشانی،۳-نظم‌بخشی هيجاني، ۴-ارتباط بین فردی مؤثر (مک کی، وود، و برنتلی، ۱۳۹۱).

براي درك معناي ديالكتيكي بايد به مدل درماني مراجعه كنيم كه لينهان پايه‌گذاري كرده است. لينهان (۱۹۹۳) اعتقاد دارد كه ماهيت واقعيت و رفتار انسان بر اساس ۳ اصل شكل مي‌گيرد:

۱-اصل اول: روابط متقابل و كليت[۱۷]: ديدگاه ديالكتيك مبتني بر اصول سيستمي بناشده است، در اين ديدگاه هركدام از اجزاء يا مؤلفه‌ها تأثيرگذار و تأثيرپذيرند. درمانگر براي پايبندي به اين اصل بايد رفتار مشکل‌آفرین بيمار را حداقل در ۲ سطح بررسي كند. در سطح اول، درمانگر بايد تأثير سيستم‌هاي پردازش اطلاعات، نظم‌بخشي عاطفي و زيستي-شيميايي را در نظر بگيريد. به‌عنوان‌مثال بي‌نظمي هيجاني باعث مي‌شود كه خویشتن‌داری شناختي تحت تأثير قرار بگيرد و ناتواني در مسئله گشايي به بحراني دامن مي‌زند كه رفتار از كنترل فرد خارج مي‌شود. درمانگر در سطح دوم بايد با تأثيرگذاري متقابل سيستم خانوادگي، فرهنگ و ساير عوامل محيطي را به‌دقت بررسی مي‌كند. ممكن است بيمار مهارت‌های ارتباط مؤثر را بلد باشد، اما در محيط زندگي‌اش به‌محض به‌کارگیری اين مهارت‌ها، مورد تمسخر و عيب‌جويي قرار مي‌گيرد. بنابراين اصل، درمانگر بايد ديدگاهي جامع‌تر نسبت به مشكلات بيماران داشته باشد و از ساده‌انديشي پرهيز كند (مک کی، وود، و برنتلی ، ۱۳۹۱).

اصل دوم: قطبيت[۱۸]:

واقعيت، ايستا نيست. به دليل تأثيرگذاري و تأثيرپذيري، انسان با تناقض‌ها و تعارض‌هاي زيادي روبرو مي‌شود. بيماران از یک‌سو تمايل دارند شرايط خود را تغيير دهند و از سوي ديگر خواهان حفظ وضعيت فعلي هستند، از یک‌سو مایل‌اند براساس تمايلات دروني‌شان عمل كنند و از طرف ديگر، منطق دروني‌شان رفتار ديگري را از آن‌ها مي‌طلبند. لينهان (۱۹۹۳) معتقداست كه مشكل بيماران ازآنجا ناشي مي‌شود كه در حل‌وفصل اين تعارض‌ها، نمي‌توانند افراط‌وتفریط را كنار بگذارند. اين درمان به افراد كمك مي‌كند كه از تقابل بر نهاد[۱۹] و برابر نهاد[۲۰] به يك هم ‌نهاد[۲۱] برسند (به نقل از مک کی، وود، و برنتلی ، ۱۳۹۱).

يك عقيده ديالكتيك بسیار مهم آن است كه هر گزاره‌، نقيض خود را با خود به همراه دارد. ديالكتيك از این لحاظ، با مدل‌هاي تعارض روان پويشي در آسيب‌شناسي رواني سازگاري دارد (لینهان، ۱۳۹۲).

اصل سوم: تغيير مداوم:

زندگي بر پايه تغيير بنا شده است. هيچ‌چيز ثابت نمي‌ماند. همه‌چیز در حال تغييراست. هدف رفتاردرمانی ديالكتيكي كاهش رنج افراد درگير در مشكلات هيجاني است (مک کی، وود، برنتلی، ۱۳۹۱). این ویژگی، فرضي است برآمده از دو مورد قبلی، مبني بر اینکه ماهيت بنيادين واقعيت، تغيير و فرآيند است و نه محتوا و ساختار. مهم‌ترين مفهوم ضمني در اینجا آن است كه هم فرد و هم محيط دستخوش تحول مداوم مي‌شوند. بنابراين درمان بر حفظ يك محيط ثابت و يكنواخت تمركز ندارد. بلكه هدفش كمک به راحت كنار آمدن با تغييرات می­باشد. درمانگر ديالكتيكي درحين آموزش مهارت‌ها نه‌تنها بايد از چگونگي تغيير مراجعش آگاه باشد، بلكه بايد در طول زمان به نحوه تغییر خود و درماني كه به كار مي‌برد نيز توجه داشته باشد (لینهان، ۱۳۹۲).

از دیدگاه رفتاردرمانی دیالکتیکی سه حالت ذهنی اولیه وجود دارد (لينهان، ۱۹۹۳):

۱-ذهن هيجاني: زمانی كه صرفاً بر اساس احساس خود قضاوت كنيم و تصميم‌گيري كنيم، ذهن به صورت هیجانی عمل می­کند. ذهن هيجاني زماني مشكل‌آفرين مي‌شود كه هيجانات، كنترل زندگي را به دست‌گیرند. ذهن هيجاني موجب تحريف در افكار و قضاوت‌ها مي‌شود و متعاقب اين تحريف­ها تصميم‌گيري درست و سنجيده دشوار خواهد شد.

۲-ذهن عاقلانه: همتاي ذهن هيجاني، ذهن عاقلانه نام دارد. زماني كه ذهن براي تصميم‌گيري، حقايق مربوط به يك موقعيت را تجزيه تحليل كند و درباره حوادث، به‌وضوح فكر كند و جزئيات آن را مدنظر قرار دهد، سپس دست به تصميم‌گيري منطقي بزند میگوییم ذهن عاقلانه حاكم است.

۳-ذهن خردمند: در اثر به‌کارگیری هم‌زمان ذهن هيجاني و ذهن عاقلانه حاصل مي‌گردد. در حقيقت ذهن خردمند، تعادلي است ميان احساسات و افكار منطقي به‌عبارت‌دیگر ذهن خردمند عبارت است از توانايي تصميم‌گيري با استفاده همزمان از افكار منطقي و هيجانات خود. ذهن خردمند حاصل یکپارچگی ذهن هیجانی و ذهن منطقی است. همچنین ذهن خردمند فراتر از دو ذهن دیگر است و دانش شهودی را به تجربه هیجانی و تجزیه‌وتحلیل منطقی می‌افزاید. مهارت­های ذهن آگاهی، ابزارهایی برای متوازن ساختن ذهن هیجانی و ذهن منطقی برای رسیدن به ذهن خردمند است. این مهارت­ها شامل سه مهارت چیستی (مشاهده، توصیف، مشارکت) و سه مهارت چگونگی (اتخاذ یک موضع غیر قضاوتی، تمرکز کردن روی یک کار در یک‌لحظه و کارآمد بودن) هستند (لینهان، ۱۳۹۲ ،۱۴۰).

رفتاردرمانی دیالکتیکی بر دو مفهوم اساسی تأکید می‌کند: بدتنطیمی هیجانی و محیط نامعتبر ساز.

بد تنظیمی هيجانی[۲۲]، محصول مشترك آمادگی زيستي، شرايط محيط و تعامل ميان اين دو، طي فرآيند رشد در نظر گرفته مي‌شود. بد تنظيمي به علت آسيب‌پذيري هيجاني و راهبردهاي تنظيم هيجان ناسازگارانه پديد مي‌آيد. آسيب‌پذيري هيجاني با اين ويژگي‌ها تعريف مي‌شود:

۱)حساسيت بسيار شديد به محرک‌های هيجاني

۲)واكنش بسيار شديد به محرک‌های هيجاني

۳)بازگشت كند به خط پايه هيجاني بعد از وقوع برانگيختگي عاطفي

به‌طورکلی آمادگي براي بد تنظیمی هيجاني، مبناي زيستي دارد (البته نه الزاماً به‌واسطه وراثت). بد كاركردي در هر بخش از نظام بسيار پيچيده تنظيم هيجان بشري مي‌تواند مبناي زيستي آسیب‌پذیری هیجانی ابتدایی و دشواری­های بعدی در تنظیم هیجان را پدید آورد (لینهان، ۱۳۹۲).

وضعیت تحولی تعیین‌کننده در ایجاد بد تنظیمی هیجانی، محیط نامعتبر ساز[۲۳] است. ويژگي معرف محيط نامعتبر ساز، گرايش به واكنش آشفته و نامناسب به تجربت شخصي (مانند باورها، افكار، احساسات، حواس) و به‌ویژه عدم حساسيت نسبت به تجربه شخصي است كه همبسته‌هاي عمومي ندارد. منظور از تجارب داراي همبسته‌هاي عمومي، تجاربي است كه از سوي عموم قابل‌درک هستند حتي اگر درگير آن نباشند. همچنين محیط‌های نامعتبر ساز تمايل به واكنش‌هاي كرانه‌اي (يعني بیش‌ازحد يا كمتر از حد انتظار) به آن دسته از تجربيات شخصي دارند كه فاقد همبسته‌هاي عمومي هستند و از سوي ديگران قابل‌درک نيستند. محيط نامعتبر محيطي است كه به احساس يا واقعيت احساسات فرد حمله كرده و آن‌ها را زير سؤال مي‌برد. اين كار مي‌تواند از طريق انكار، تمسخر، ناديده گرفتن يا قضاوت كردن در مورد احساسات فرد صورت گيرد و این‌گونه به فرد منتقل می­شود كه احساسات تو نادرست هستند. مؤلفه‌هاي پدیدار شناختی، فيزيولوژيكي و شناختي هیجان‌ها، نمونه‌هاي مهمي از تجارب شخصي هستند كه منجر به نامعتبر سازی در اين موقعیت‌ها مي‌شوند. در خانواده‌ای مطلوب، اعتبار عمومي تجربه شخصي مكرراً ارائه مي‌شود. براي مثال زماني كه كودك گریه مي‌كند، والدين او را آرام مي‌كنند يا در تلاش براي يافتن علت آن هستند به‌جای آنكه بگويند «نق نزن». در مقابل، خانواده نامعتبر ساز، مشكل‌زا است. زيرا اعضاي آن خانواده، به انتقال اولويت‌ها، افكار و به‌ویژه هيجان‌هاي ناهماهنگ با پاسخ‌ها، با عدم پاسخگويي با پيامدهايي شديدتر ازآنچه در محیط‌های اجتماعي حساس‌تر و تأییدکننده‌تر وجود دارد، واكنش نشان مي‌دهند. اين منجر به تشديد نقاهت‌ها ميان تجربه شخصي كودك آسيب‌پذير به لحاظ عاطفي و تجربه‌اي مي‌شود كه محيط اجتماعي از آن حمايت مي‌كند و نسبت به آن پاسخگو است. به‌طورکلی محيط نامعتبر ساز بر كنترل ابراز هيجان‌ها، به‌ویژه ابراز عاطفه منفي تأكيد مي‌كند. ديگر ويژگي محيط نامعتبر ساز عبارت است از محدود كردن تقاضاهايي كه ممكن است كودك در مواجهه با محيط بيان كند، تبعيض قائل شدن برم بنای جنسيت يا ويژگي‌هاي سليقه‌اي ديگر و استفاده از تنبيه (از انتقاد گرفته تا سوء رفتار جسمي و جنسي) براي كنترل رفتار (لینهان ، ۱۳۹۲ ).

رفتاردرمانی دیالکتیکی برای کنترل هیجان‌های آشفته ساز چهار مهارت را می‌آموزد که با به‌کارگیری آن‌ها از شدت این هیجان‌ها کاسته می‌شود و تعادل هیجانی برقرار می‌گردد.

۱-مهارت ذهن آگاهي: “ذهن آگاهی محور اصلی رویکرد رفتاردرمانی دیالکتیکی است” (لینهان، ۱۳۹۲).

ذهن آگاهي[۲۴] مهارت ارزشمندي است كه ريشه در هزاران سال پيش دارد و از مذاهب مختلفي مانند يهوديت (پين سون[۲۵]، ۲۰۰۴)، مسيحيت (مرتون،[۲۶] ۱۹۶۰) بوديسم (راهولا[۲۷]، ۱۹۷۴) و اسلام (عنايت خان، ۲۰۰۰) برخاسته است. در آغاز دهه (۱۹۸۰) ، كابات زين در مهارت ذهن آگاهي كه متأثر از مذهب بود، تغييراتي ايجاد كرد و آن را براي بيماران مبتلا به درد مزمن به كار گرفت (كابات زين،[۲۸] ۱۹۹۰). ذهن آگاهي عبارت است از آگاه بودن از افكار، هيجانات، حس‌هاي بدني و رفتار در اينجا و اكنون بدون قضاوت درباره خود و آن‌ها. به عبارتي ذهن آگاهي فرآيندي است كه فرد بدون قضاوت به مشاهده و توصيف تجارب خود در لحظه مي‌پردازد و هر فعاليتي را با حضور ذهن كامل انجام مي‌دهد (قهاري، ۱۳۹۳).

آگاهي و حضور ذهن كامل از لحظه‌به‌لحظه مستلزم پذيرا بودن و بدون ارزش‌گذاری و قضاوت نسبت به خود، موقعيت و محيط است. چنين چيزي پذيرش اساسي ناميده مي‌شود (لينهان، ۱۹۹۳). پذيرش اساسي يعني به آنچه در هرلحظه تجربه مي‌كنيد، توجه كنيد و بدون قضاوت آن را بپذيريد (قهاری ، ۱۳۹۳).

بارزترین و رایج‌ترین شیوه مراقبه در درمان شناختی رفتاری، ذهن آگاهی نامیده می‌شود. پژوهشگران به‌صورت تجربی نشان داده‌اند که آموزش ذهن آگاهی در یاری‌رساندن به بیماران جهت مقابله با هیجان­های دشوار کارآمد است (بائر[۲۹]، ۲۰۰۳). امروزه آموزش ذهن آگاهی به‌عنوان یکی از روش­های اصلی مقابله‌ای با تنظیم هیجان و تحمل عواطف، به‌طور فزاینده‌ای در رویکردهای برجسته رفتاری شناختی مانند درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (هیز و همکاران[۳۰]، ۲۰۰۶)، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال، ویلیامز، تیزدل[۳۱]، ۲۰۰۲)، درمان دلسوزی محور (گیلبرت[۳۲]،۲۰۰۹) و رفتاردرمانی دیالکتیکی مورداستفاده قرار  می­گیرد (لی هی، تیرچ و ناپولیتانو، ۲۰۱۱).

برنامه استرس مبتنی بر هشیاری ذهن برنامه‌ای مبتنی بر گروه است که برای افراد دچار درد مزمن تدوین گردیده است همچنین این برنامه برای کاهش ناخوشی­های همراه با بیماری­هایی مثل سرطان و سندرم نقص ایمنی اکتسابی، پرفشاری خون، بیماری قلبی، اختلالات معدی روده‌ای، بیماری­های خونی و درمان اختلالات هیجانی رفتاری نظیر اضطراب و وحشت‌زدگی و همچنین بهبود کیفیت زندگی به‌کاررفته است (یونسی و رحیمیان بوگر، ۱۳۸۷).

لينهان (۱۹۹۳‌) معتقد است یادگيري مهارت ذهن آگاهي زمینه لازم را براي دستيابي به ذهن خردمند در رفتاردرمانی ديالكتيكي فراهم مي‌كند و به فرد كمك مي‌كند تا از توانايي‌هاي ذهن منطقي و هيجاني خود بهره گيرد (قهاری، ۱۳۹۳). (سگال و همکاران، ۲۰۰۲) بیان می‌کنند پیام اصلی ذهن آگاهی این است که همه افراد اعم از بیماران و درمانگران غالباً درگیر جریان افکار و احساسات مرتبط با گذشته، حال و آینده هستند. در این برنامه کنترل توجه یاد گرفته می‌شود. این مهارت‌ها می‌توانند در تجارب روزمره مورد تمرین واقع شوند و بیمار آن را در ماه‌ها یا سال‌های بعد نیز کماکان حفظ می‌کند (یونسی و رحیمیان بوگر، ۱۳۸۷). تمامی یافته­های پژوهش­ها بر اهمیت مفروضه نشخوار ذهنی که می‌تواند تحت تأثیر مداخله و درمان مبتنی بر ذهن آگاهی کاهش یابد تأکید می‌کند و آن را مؤیدي بر زمینه نظري ذهن آگاهانه قلمداد می‌نماید به‌طوری‌که تحقیقات تیزدل، سگال، ویلیامز، ریج وی، سالسبی و لا[۳۳] (۲۰۰۲) بر آن صحه گذاشته‌اند. این محققین خاطرنشان ساخته‌اند که درمان مبتنی بر ذهن آگاهی می‌تواند بیماران مبتلا به نشخوار ذهنی را از فرایندهاي نشخوار ذهنی خلاصی دهد و از بازگشت نشانگان افسردگی و اضطراب در آن‌ها پیشگیري نماید. همچنین این نظریه بیان می‌کند که توجه کردن بدون قضاوت به لحظه‌ی زمان حال با نگرانی و افکار تکرارشونده رابطه‌ای معکوس دارد.

۲-مهارت تحمل پريشاني: رفتاردرمانی دیالکتیکی بر يادگيري تاب‌آوری در برابر درد به شيوه‌اي ماهرانه تأکید مي‌كند. توانايي عقل و پذيرش پريشاني به ۲ دليل، يك هدف مهم بهداشت رواني است. نخست آنكه درد و پريشاني، بخشي از زندگي هستند. نمي‌توان كاملاً از آن‌ها اجتناب كرد يا آن‌ها را از بين برد. ناتواني در پذيرش اين حقيقت تغييرناپذير، خود منجر به افزايش درد و رنج مي‌شود. دوم آنكه تحمل پريشاني، حداقل طي يك دوره كوتاه، بخشي از هرگونه تلاش براي تغيير خود است. در اين صورت اعمال تكانش با تلاش براي ايجاد تغييرات مطلوب، تداخل مي‌كند. مهارت‌های تحمل پريشاني به تحمل و بقا در بحران‌ها و پذيرش زندگي آن‌گونه كه در لحظه حاضر است مي‌پردازد (لینهان، ۱۳۹۲).

۳-مهارت تنظيم هيجاني: مهارت‌های تنظيم هيجاني راهبردهايي هستند كه به تعديل و تنظيم هيجان‌ها كمك مي‌كنند (قهاري، ۱۳۹۳). مهارت­های پیشرفته نظم‌بخشی هیجانی، توجه آگاهانه نسبت به هیجانات بدون قضاوت، رویارویی با هیجان و ماندن در آن، عمل کردن برخلاف امیال شدید هیجانی، حل مسئله و تحلیل رفتار است (مک کی، وود ، و برنتلی، ۱۳۹۱).

۴-مهارت‌های بين فردي مؤثر: مهارت‌های بين فردي مؤثر بخشی از مجموعه مهارت‌های رفتاردرمانی دیالکتیکی است كه دربرگیرنده آموزش مهارت قاطعيت (البرتي و آمونس[۳۴]، ۱۹۹۰)، مهارت گوش كردن (باركر[۳۵]، ۱۹۹۰) و مهارت مذاكره مؤثر (فیشر و يوري[۳۶]، ۱۹۹۱) مي‌باشد. مهارت بين فردي مؤثر چند دسته هستند كه مهم‌ترین آن‌ها مهارت درخواست كردن است كه خود از چند فن درخواست كردن، نه گفتن و حل كشمكش تشكيل مي‌شود(به نقل از قهاری،  ۱۳۹۳).

منابع

سهرابی، فرامرز (۱۳۹۴ ) . رواندرمانی های موج سوم: خاستگاه، حال و چشم انداز، با تاکید ویژه بر طرحواره درمانی . مطالعات روان شناسی بالینی ،۵(۱۸) : ۱۴-۱٫

قهاری، شهربانو (۱۳۹۳). فنون رفتاردرمانی دیالکتیکی. تهران: انتشارات قطره .

لینهان، م (۱۳۹۲). راهنمای اجرای رفتاردرمانی دیالکتیکی اختلال شخصیت مرزی.ترجمه خدیجه علوی  .تهران: انتشارات ارجمند.

لی هی، ر ؛ تیرچ ، د.، ناپولیتانو، ل (۱۳۹۲). تکنیک های تنظیم هیجان در روان درمانی . ترجمه عبدالرضا منصوری راد.تهران: انتشارات ارجمند.

یونسی، جلال.، رحیمیان بوگر، جلال. ۱۳۸۷٫ بزرگان روانشناسی و تعلیم و تربیت (جان تیزدل، دریچه ای به فراشناخت). نشر دائره.

Alberti, R. E.,  Emmons, M. E., Emmons, M. L. (1990). A manual for assertiveness trainers. Impact Publishers. Clinical Psychology: Science and Practice. Volume 10, Issue 2. Pages 125–۱۴۳٫

Baer, R.A.  Mindfulness Training as a Clinical Intervention: A Conceptual and Empirical Review.

Fisher, L., Skaff, M. M., Mullan, J. T., Arean, P., Glasgow, R., & Masharani, U. (2008). A longitudinal study of affective and anxiety disorders, depressive affect and diabetes distress in adults with type 2 diabetes. Diabetic Medicine, 25(9), 1096–۱۱۰۱٫

Gilbert, P. (2009). Introducing compassion-focused therapy. Advances in psychiatric treatment .  vol. 15, 199–۲۰۸٫

Gregg, J. A., Callaghan, G. M., Hayes, S. C., & Glenn-Lawson, J. L. (2007). Improving diabetes self-management through acceptance, mindfulness, and values: A randomized controlled trial. Journal of Consulting and Clinical Psychology, ۷۵(۲), ۳۳۶-۳۴۳.

Hayes, S. C.; Luoma, J. B.; Bond, F. W.; Masuda, A. & Lillis, J. (2006). Acceptance and commitment therapy: model, processes and outcomes. Behavior Research Therapy, 44(۱): ۱-۲۵.

Hayes, S. C.; Luoma, J. B.; Bond, F. W.; Masuda, A. & Lillis, J. (2006). Acceptance and commitment therapy: model, processes and outcomes. Behavior Research Therapy, 44(۱): ۱-۲۵.

 Teasdale, J. D., Segal, Z. V., Williams, J. M. G., Ridgeway, V. A., Soulsby, J. M., & Lau, M. A. (2000). Prevention of relapse/recurrence in major depression by mindfulness-based cognitive therapy. Journal of Consulting and Clinical Psychology, 68, 615–۶۲۳٫

۱ Beck

[۲] Hayes

[۳] Cardaciotto

[۴] Acceptance and Commitment Therapy

[۵] Dialectic Behavior Therapy

[۶] Mindfulness-Based Cognitive Therapy

[۷] Mindfulness-Based Stress Reduction

[۸] Behavior Activation

[۹] Functional Analytic Psychotherapy

[۱۰] Integrative Behavioral Couple Therapy

[۱۱] Cognitive Behavioral Analysis System of Psychotherapy

[۱۲] Schema Therapy

[۱۳] Third Wrap

۱ Spiegler , Guevermont

۲ Linehan

۳ Mckay,Wood, Brantley

۴ Interrelatedness and wholeness

[۱۸] polurity

[۱۹] Thesis

[۲۰] Antithesis

[۲۱] Synthesis

۱  Emotional disregulation

[۲۳]  Invalidating environment

۱ Mindfullness

۲ Pinson

۳ Merton

۴ Rahula

۵ Kabat-Zinn

[۲۹] Baer

[۳۰] Hayes et al

[۳۱] Segal , Williams , Teasdele

[۳۲] Gilbert

۴ Teasdale, Segal, Williams, Ridgeway, Soulsby, Lau

۱ Alberti , Emmos

۲ Barker

۳ Fisher ,Ury

 

مطالعه بیشتر

دانلود
راهنمای خرید:
  • لینک دانلود فایل بلافاصله بعد از پرداخت وجه به نمایش در خواهد آمد.
  • همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال خواهد شد به همین دلیل ایمیل خود را به دقت وارد نمایید.
  • ممکن است ایمیل ارسالی به پوشه اسپم یا Bulk ایمیل شما ارسال شده باشد.
  • در صورتی که به هر دلیلی موفق به دانلود فایل مورد نظر نشدید با ما تماس بگیرید.